۱۳۹۰/۰۵/۰۹

من یار بی یارانم

شمس تبریزی :
-گفت : خدا یکیست .
گفتم : اکنون توراچه؟ چون تو در عالم تفرقه ای : صد هزاران ذره.هر ذره در عالم ها پراکنده .پژمرده .او خود هست .وجود او قدیم است .تو را چه؟ چون تو نیستی!
-هرکسی حال خود می گویند و می گویند که کلام خدای را معنی می گوییم.
-هر یکی به چیزی مشغول  و به ان خوشدل و خرسند .بعضی روحی بودند، به روح خود مشغول بودند.بعضی به عقل خود، بعضی به نفس خود، تو را بی کس یافتیم.همه یاران رفتند به سوی مطلوبان خود و تنهات رها کردند.من یار بی یارانم.

برگرفته ازمقالات شمس
ویرایش جعفر مدرس صادقی
ص 17و18